כֿر ایـבּ شـﮩر...
صداے پآے ﻣرد ﻣیست کـﮧ...
همچنآטּ کـﮧ تورآ دوست دارند طنآب دآر تورآ مے بآفند
مردمـ ـے کـﮧ صآدقـ ـآنـﮧ بـﮧ تـ ـو دروغـ مـ ـے گوینـ ـد
خآلصآنـﮧ بـﮧ تو خیانت مے کنند
כֿر ایـבּ شـﮩر...
ﮪـ ـر چــ ـﮧ تنـ ــﮩـ ـآتـ ـر بـ ـآشـ ـے پیـ ـروزتـ ـرے
نظرات شما عزیزان:
لطفا سایت ما رو به بقیه هم معرفی کنید
حمید 

ساعت12:33---11 دی 1391
سلام دوست عزيز:
دمتون گرم وبلاگ جالب وباحالي دارين
اگه دوست داشتي يک سربه وبلاگ من هم بزن خوشحال ميشمhttp://hamidmff.LoxBlog.Com
♥merc............ ok♥
دمتون گرم وبلاگ جالب وباحالي دارين
اگه دوست داشتي يک سربه وبلاگ من هم بزن خوشحال ميشمhttp://hamidmff.LoxBlog.Com
♥merc............ ok♥
مرسی که خبر کردی...
خیلی حال کردم با پستت...مرسی از این حسن انتخاب و سلیقه
یاعلی
خــواستم وقتی آمدم
چشم هایت را از پشت بگیرم .....
دیدم طــاقت شنیدن اسم هایی را که می گویی ندارم.....
چشم هایت را از پشت بگیرم .....
دیدم طــاقت شنیدن اسم هایی را که می گویی ندارم.....
از نامردی های مردم این زمانه دلگیر نشو...این مردم روی زمینی زندگی میکنند که روزی یک بار(خودش)را دور میزند..
همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری
اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری
که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم
همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند
اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری
که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم
همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند
رویا 

ساعت11:31---10 دی 1391
هععععععععی
من از این تنهایی
از این که دیر می آیی
از این که روزی به من بگویی
تو به من نمی آیی
می ترسم....
چرا نمی دانی تو
چگونه بی تو زمان میگذرد
بارها این را از خودم می پرسم
من می ترسم...می ترسم...
از این که دیر می آیی
از این که روزی به من بگویی
تو به من نمی آیی
می ترسم....
چرا نمی دانی تو
چگونه بی تو زمان میگذرد
بارها این را از خودم می پرسم
من می ترسم...می ترسم...
نویسنده : ♥♥ تاریخ : یک شنبه 10 دی 1391برچسب:,